کلمه حیاط مدرسه : مخفف عبارت ( نمیدونم ) ولی کارایی که توش انجام میدن رو خوب میدونم . (جلوی یه نفر رو میگیری میگی مردی زنگ آخر بایست ) یا ( در بوفه می ایستی پول بچه ها رو میگیری میندازی تو صندوق صدقه ). ناظم : مخفف عبارت ( نزن اگر ظدی میکشمت ) از زمانی که زنگ میخوره مثل عجل معلق میوفتن تو حیاط هر کی قلدر بازی در آورد ( تق توق ) میزنن . بچه قلدراش محبت ناظم رو بی جواب نمیذارن . ( بالاخره بیرون مدرسه میگیرمت ). معلم : با یه جمله معرفیش میکنم : ( مئلم اظیظم اذ طو ممنونم که به من صواد یاد دادی و من هالا خوب میخانم و مینویصم .). مدیر : مخفف عبارت ( من دیر میام ) یا بهتره بگم ( من نمیام ) .. هر موقع کارش داری واسه یه کار خیلی مهم رفته بیرون ( واسه زنش سبزی بخره ). دفتر دار : ( از اسمش معلومه ) هر کی دفترش گم میشه میتونه پیش آقای دفتر دار پیداش کنه. معلم پرورشی : مخفف عبارت ( پر رو بشی جهنمی ) سر کلاس اینقدر میگن دین و اسلام و از این حرفا که آدم آیت الله از کلاس میاد بیرون ( ساعت 12:30 هم از تو بلندگو میگن) بچه های عزیز نمازه لطفا سریعتر مراجعه کنید. بابای مدرسه : بهترین آدمی که تو مدرسه پیدا میشه ( اونم که مامان مدرسه رو کشته ) چون بعد از 9 سال درس خوندن تا حالا تو هیچ مدرسه ای ندیدمش. بچه هم نداره . زنگ ورزش : ( همه لباس دارن ) بععععععععله .. خب برید ... بازی در بیارید ( آزاد ترین زنگ مدرسه ) زنگ ریاضی : ( a2 + b2 = ab2 ) همش چرتو پرته . زنگ فیزیک : ( همه مسئله های جلسه قبلو بذارن جلوشون ) آقا ما ننوشتیم ( برو با ولیت بیا ) زنگ شیمی : ( عشقمه ) واقعا شیمی برای زندگی) زنگ زیست شناسی : دیگه از یه آقای دکتر مثل من نباید بپرسی خوبه یا نه ( معلومه که خوبه ) خوراکم زنگ زیسته مخصوصا آزمایشگاه
کلمه مدرسه : مخفف عبارت ( مرگ در سه حالت ) ( وقتی درس بلد نیستی )( وقتی زنگ استراحت رو میگیرن ) ( وقتی میگن جمعه بیاین کلاس).. کلمه کلاس : مخفف عبارت ( کلن سوال ) ... از زمانی که معلم میاد با ( حالتون خوبه؟؟) سوالا شروع میشه تا زمانی که میره با ( جلسه بعدی چند شنبه است؟؟؟ ) تمام میشه..
ترکیب این حس مادرانه با ابتکاری که ادل داشت باعث شد تا از میلا در وضعیت های مختلف در حالت خواب عکس بگیرد و با نقاشی هایی زیبا رویاهای کودکش را به تصویر بکشد. ادل این مجموعه را وقتی فرزندم خواب میبیند نامید.
یه روز، شهردار یکی از شهرهای دنیا !!! تصمیم میگیره یه برج زیبا توشهرشون بسازه. برای این کار از سرتاسر دنیا از سه مهندس(یه مهندس چینی،یه مهندس آمریکایی و یه ایرانی) میخواد که بیان تا در مورد ساخت برجباهاشون صحبت کنه.
مهندس چینی میگه من این برج رو برات میسازم ولی قیمتش میشه 3 میلیون دلار.1 میلیون هزینه کارگر و تجهیزات، 1.5 میلیون هزینه مواد اولیه و 500 هزارهم دستمزد خودم.
شهردار با مهندس آمریکایی صبحت میکنه. مهندسآمریکایی میگه ساخت برج 5 میلیون هزینه داره؛ 2 میلیون کارگر و تجهیزات،2 میلیون مواد اولیه و 1 میلیون هم خودم میگیرم.
شهردار سراغ مهندس ایرانی میاد. مهندس میگه ساخت این برج 9 میلیون هزینه برمی داره!شهردار با تعجب میپرسه، چطور ممکنه 9 میلیون هزینه داشته باشه؟ مهندس میگه، 3 میلیون خودت برمیداری، 3 میلیون من برمیدارم، 3 میلیون هم میدیم به مهندس چینی که برج روبسازه!!